دست‌نوشته‌های غیر شخصی یک دانشجوی خسته!

از دنیای سیاست زدگان و نا امیدان باید فرار کرد...

دست‌نوشته‌های غیر شخصی یک دانشجوی خسته!

از دنیای سیاست زدگان و نا امیدان باید فرار کرد...

دست‌نوشته‌های غیر شخصی یک دانشجوی خسته!

بسم رب الحسین(عـ)


وَ خُذ بِقلبی إلی مراشدی!


دفترچه‌ی یادداشت یک دانشجوی سیاست‌خوان فراری از روندهای سیاسی امروزی!


#بی_پناه

bipanah.blogfa.com

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درس خواندن» ثبت شده است

۰۷
اسفند

در حال گشت‌زنی در وبلاگ‌ها بودم که به نوشته‌ای عاشقانه از دختر خانمی کنکوری که از عشق چند ساله‌ی خود به معلم کلاسهای فوق‌العاده‌اش میگفت. به نظر من که این عشق نیست و هیجان نوجوانی و بلوغ است ولی موضوع اصلی من این نیست و میخواهم از چیز دیگری بگویم:

واقعا اگر به اندازه‌ی وقتی که برای چند طرح بی فایده مثل شفافیت و صیانت و ... گذاشته شده، برای تحول در سیستم آموزشی وقت گذاشته میشد، مفیدتر نبود؟ نظام آموزشی ما گیر دارد و همه هم بدان واقف‌اند ولی مرد عملی پیدا نمیشود. در عصر حاضر که دروازه جهانی به روی همگان گشوده شده، باید نظام آموزشی هم یک تکانی به خود بدهد. اوضاع جوانان ما جالب نیست؛ مذهبی و غیر مذهبی هم ندارد؛ همه سردرگم هستند. 

واقعا نیاز است که عشق را به دانش آموزان بیاموزیم که اسم هر هیجان ناشی از بلوغ و ارتباطات مجازی و غیرمجازی با نامحرم را عشق ننامند. باید به آنها بیاموزیم که بلوغ چیست و ... 

شاید بگویید که اینها کار خانواده است ولی در دنیای کنونی خانواده به تنهایی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و خانواده دوم یعنی مدرسه و دانشگاه باید به کمک بیاید وگرنه جامعه‌ی 10 سال دیگر ما حتی از جامعه‌ی روتین و معمولی امروز ما نیز بدتر خواهد شد.

۰۵
اسفند

همانطور که در بالای وبلاگ نوشته‌ام، دانشجوی رشته علوم سیاسی هستم و کلی ایده و طرح در ذهنم دارم که در حوزه مورد علاقه‌ام یعنی جامعه شناسی سیاسی میخواهم به آنها بپردازم ولی در این مدت اتفاقاتی برایم افتاده که دیگر انگیزه‌ای ندارم. 

به نظر شما در جامعه ما چه قدر به ایده‌های جدید در راستای توسعه و پیشرفت بها داده می‌شود؟ 
همین چند روز پیش بود که در اختتامیه بازی‌های المپیک زمستانی، چینیی‌ها از امکانات هوش مصنوعی که توسط دانشمندان هوا و فضایشان آماده شده بود، استفاده کردند و چند روز بعد از خودروی برقی پیشرفته در رقابت با تسلا رونمایی نمودند. این نشان می‌دهد که جامعه‌ی آن‌ها کشش ایده‌های جدید را دارد.(منظورم از جامعه هم مردم و هم کارگزاران سیاسی است.)

من مخالف نظام خودمان نیستم و تا پای جان از آن دفاع خواهم نمود ولی اجازه دهید در مقام یک جوان دغدغه‌مند از این اوضاع انتقاد کنم. از این اوضاعی که هیچ چیز جز نا امیدی برایمان ندارد؛ از اوضاع بد صنعت خودرو، از اوضاع بد سیستم اداری کشور، از مسئولینی که توان نداشتند و مسئولیت قبول کردند، از تصمیماتی که بدون استدلال و تبیین گرفته میشوند و یک روز نشده باطل میگردند و ...

من این کشور را دوست دارم و واقعا میخواهم روزی در مسیر پیشرفت و توسعه آن موثر باشم اما به شرطیکه کسی باشد که به اندیشه‌ و دغدغه‌ی من هم بها بدهد.

 

و اما آزمون فردا...
در مورد آزمون کم کاری کرده‌ام و اگر رتبه خوبی نیاورم خیلی جای تعجب نیست ولی این به این معنی نیست که تلاشم را نکرده باشم. حقیقتش خواندم ولی چیزی در ذهنم فرو نمی‌رود؛ واقعا حفظ کردن اندیشه‌ها از رواقیون گرفته تا اندیشه پست مدرنیست چه دردی از جامعه دوا می‌کند؟ به نظرم آزمون دکتری را هم باید حذف کنند و به جایش دغدغه‌های دانشجویان را مورد سنجش قرار دهند و دغدغه‌ها و طرح‌های عملیاتی را به بهای ادامه تحصیل و رساله دکتری، اجرا و عملیاتی نمایند و کسانی که دغدغه‌ای ندارند را بیشتر معطل ننمایند.

 

توکل به خدای بی همتا

۱۱
تیر

سلام

    به تجربه دیده‌ام آدمی که مدت زیادی از بیکاری‌اش میگذرد، انگیزه‌ی کمتری در زندگی نیز دارد. لااقل در خصوص خودم که اینگونه بود. سال گذشته در این مواقع و در بهبوهه انتخابات مجلس شورای اسلامی، کلی کار روی سرم ریخته بود. از یک طرف باید در کلاسهای دانشگاه حاضر می‌شدم و روزهایی که کلاس نداشتم از حدود ساعت 5 صبح تا ساعت 9 شب مشغول کار بودم. واقعا آن دوران را نمیخواهم فراموش کنم؛ چه پر انگیزه بودم. در آن زمان حتی بیشتر، دغدغه‌ی مردم و مشکلات کشورم را داشتم. خلاصه اینکه پر مشغله بودن یک نعمت الهی است و نباید از آن ناراحت بود.

--» لعنت به کرونا که اینگونه بیکارمان کرد و باعث کم شدن انگیزه هامان شد.«--