دست‌نوشته‌های غیر شخصی یک دانشجوی خسته!

از دنیای سیاست زدگان و نا امیدان باید فرار کرد...

دست‌نوشته‌های غیر شخصی یک دانشجوی خسته!

از دنیای سیاست زدگان و نا امیدان باید فرار کرد...

دست‌نوشته‌های غیر شخصی یک دانشجوی خسته!

بسم رب الحسین(عـ)


وَ خُذ بِقلبی إلی مراشدی!


دفترچه‌ی یادداشت یک دانشجوی سیاست‌خوان فراری از روندهای سیاسی امروزی!


#بی_پناه

bipanah.blogfa.com

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارشد» ثبت شده است

۲۵
فروردين

روزهای جالبی است؛  برخی از رفقا رتبه‌های تک رقمی و دو رقمی آورده‌اند و برخی مثل نگارنده این متن، اصلا مجاز به انتخاب رشته نشده‌اند. برای گروه اول خیلی خوشحالم و برای گروه دوم به جز خودم ناراحت! امیدوارم همگی موفق باشند و من از موفقیت دوستانم خیلی خوشحال میشوم.

خودم فعلا علاقه‌ای به ادامه تحصیل ندارم و هدف گذاری‌ام برای بازگشت به شهرستان خودمان و پیش گرفتن یک زندگی معمولی و ساده است.

در این مدت هفت ساله تحصیل در تهران خیلی رشد کردم و راه و رسم زندگی آموختم ولی این را هم به خوبی درک کردم که تهران جای خوبی برای زندگی نیست؛ چه از نظر آسایش، چه از نظر مادی و تنها مزیتش هیئت‌هایش هست :)

فعلا مشغول پایان‌نامه‌ام و میخوانم و می‌نویسم. انشاءالله هر چه سریعتر به اتمام نزدیکتر شود!

۱۹
فروردين

سلام
بالاخره بعد از حدود شش ماه برگشتم به دانشگاه...

البته کلاسی ندارم که بخوام به خاطر حضوری شدن برگردم و به خاطر نگارش پایان‌نامه‌ی ارشد اومدم. حس و حال عجیبی دارم؛ از یه طرف خوشحالم که اومدم به فضایی که دوستش داشتم و دارم و از طرف دیگه از اینکه رفقای هم سن و سالم نیستند، ناراحتم. تقریبا میتونم بگم که 80 درصد بچه‌های حاضر در دانشگاه رو نمیشناسم. 

دیگه همینه و باید واقع‌بین باشیم؛ هر اومدنی یه رفتنی داره و آدمی همیشه تنهاست...

دعا کنید قله‌ی دوم یعنی پایان نامه رو به خوبی و خوشی فتح کنم و تا آخر ماه رمضون( به برکت همین ماه) تمومش کنم...

۱۶
تیر

هفت سال زندگی دانشجویی ( تا ارشد) به زودی به اتمام می‌رسه و دیگه باید به فکر دفاع و پایان‌نامه باشم. میتونم بگم که دوران دانشجویی‌ام دیگه تمومه...

هر چند دوست دارم دکتری هم بخونم و قطعا خواهم خوند ولی دوست ندارم دیگه اون دوران رو جزو ایام دانشجویی حساب کنم؛ چون با 24 سال سن دیگه دانشجو به حساب نمیام و واقعا لذتهایی که در دوران دانشجویی داشتم رو نخواهم داشت؛ چراکه زندگی برام خیلی جدی‌تر خواهد شد. از همین الان دغدغه‌هام بیشتر مادی شدن و این رو میدونم که در کنار توسل و توکل به خداوند، باید حرکتی هم از خودم نشون بدم تا خدا برکت به زندگیم بده. 

خدا رو شکر میکنم که دوران دانشجویی‌ام رو به خوبی گذروندم و واقعا این دوران خیلی به من خوش گذشت هرچند کشور در شرایط خوبی نبود و یک دولت بی لیاقت، اداره کشور رو به دست داشت. 

واقعا میتونم بگم: الحمد لله الرب العالمین و مطمئنم که خداوند در ادامه هم هوام رو خواهد داشت.