نمیدونم چِم شده؟
شنبه, ۲۸ اسفند ۱۴۰۰، ۰۸:۴۹ ب.ظ
اصلا حال خودم رو نمیفهمم...
کلی حرف برای گفتن و نوشتن دارم ولی نمیدونم باید از کجا شروع کنم... واقعا توی عمرم اینقدر حالم عجیب نبوده.
شاید از اثرات خادمی شهدای هویزه است و اینکه هنوز به فضای شهر عادت نکردم ولی هم این حال رو دوست دارم و هم دوستش ندارم...
آخر سالی شبیه دیوونهها شدم. بعضی وقتا به یه جا خیره میشم و حتی صدای خانواده هم در اومده...
دعا کنید زن بگیرم شاید آدم شم :)
التماس دعا این لحظات آخر!